دسامبر 2019

موانع برنامه نويسى براى پياده سازى ايده هاى بزرگ

سلام
خیلی از ما... شاید حتی خود تو! ایده ای داری كه فكر می كنی می تونی با اون دنیا رو فتح كنی. ایده هایی كه وقتی خودت رو بعد از انجام اون می بینی احساس رضایت می كنی. ایده هایی كه می تونن تو رو تبدیل به رهبر یك گروه (مثل لینوس توروالدز) كنه یا تبدیل بشی به مدیر سرشناس یك شركت بزرگ (مثل استیو جابز) یا محبوب دل ها بشی (مثل گیت هاب) كه البته به احتمال زیاد همه ی این موارد تو رو به پول بزرگ می رسونه (واقعا قصد ندارم بیل گیتس رو مثال بزنم!!)

موانع برنامه نویسی برای ایده های بزرگ

خیلی خوب. وقتشه كه از مقدمه بگذریم.

صورت مسئله اینه كه یك ایده ی خوب داری اما موانعی وجود داره كه دست و پات رو برای شروع به كار بسته. این موانع می تونه در ضمیر ناخود آگاه تو باشه و كافیه بشناسیش و راه مقابله باهاش رو بدست بیاری تا شاید بتونی شروع كنی به كار (دقیقا دارم مثل روانشناس ها صحبت می كنم!)

قانون شكن باش - دلايل قانونیِ قانون شكنى

سلام

قانون رو باید شكست. حصار های اطراف رو باید از بین برد. وگرنه هیچ وقت خلاقیت وجود نخواهد داشت. هیچ وقت ارزش افزوده نخواهیم داشت. همه چیز روتین خواهد بود. در بهترین حالت در حد محدویت تلاش می کنیم...

حالا می خوام بگم چرا می تونیم قانون شکن باشیم و هنوز آدم خوبه بمونیم؟ (كجان كنایه فهم های مجلس!!)

نکتۀ سادۀ امنیتی در برنامه نویسی وب: اعتبارسنجی سمت کاربر

سلام

بدون مقدمه: هیچ چیزی به اسم client-side validation یا اعتبارسنجی سمت کاربر وجود نداره! ممکنه بعضی از سایت ها برای این کار (اعتبارسنجی سمت کاربر) از جاوا اسکریپت و ... استفاده کنند و بهانۀ اون ها هم کاهش بار سرور یا زیبایی و کاربری سریعتر و آسانتر باشه اما مسئله اینه که این کار به راحتی قابل دور زدن و Bypassـه و کاربر ممکنه داده های مخرب را به سرور ارسال کند.

نکته اینجاست که جاواسکریپت سمت کاربر اجرا می شه و بالاخره این کاربره (یا سیستم عاملشه) که داره دیتا رو به سرور شما ارسال میکنه و بنابراین به راحتی می تونه با نرم افزارهای ساده این داده ها رو tamper یا دستکاری کنه.

client side validation

نهایت کاری که میشه انجام داد اینه که...

دورۀ آموزشی طراحی صفحات وب به زبان پایتون 3 فریم ورک جنگو نسخۀ 1.11

سلام

همونطور که قبلاً هم در مطلب «موانع برنامه نويسى براى پياده سازى ايده هاى بزرگ» گفتم:

شاید حتی خود تو! ایده ای داری كه فكر می كنی می تونی با اون دنیا رو فتح كنی. ایده هایی كه وقتی خودت رو بعد از انجام اون می بینی احساس رضایت می كنی. ایده هایی كه می تونن تو رو تبدیل به رهبر یك گروه (مثل لینوس توروالدز) كنه یا تبدیل بشی به مدیر سرشناس یك شركت بزرگ (مثل استیو جابز) یا محبوب دل ها بشی (مثل گیت هاب) كه البته به احتمال زیاد همه ی این موارد تو رو به پول بزرگ می رسونه (واقعا قصد ندارم بیل گیتس رو مثال بزنم!!)

حالا این که من جزو کدوم دسته هستم مسئله نیست. مسئله اینه که ما هم یک ایده ای داریم که فکر می کنیم می تونه پروژۀ خوبی از آب در بیاد. پروژه ای که حتی اگر هیچکس در هیچ جای دنیا ازش استفاده نکنه خودم بهش نیاز دارم و بنابراین برای خودم هم که شده این کار رو شروع می کنم. ممکنه در طول آموزش ها با واژۀ لیبوگرام یا Libogram آشنا بشید. درسته!! این اسم پروژۀ مخفی و سری ماست :)

لینک ورود به بخش آموزش  Python3 Django 1.11

چرا رفتم سراغ جنگو؟

از کار با فریم ورک ها همیشه بدم میومده یا بهتره بگم بهش احساس نیاز نمی کردم و بنابراین هیچ وقت نرفتم سراغ این موضوع. اما وقتی خواستم این پروژه رو شروع کنم متوجه شدم که اگر نخوام از فریم ورک ها استفاده کنم باید زمان خیلی بیشتری رو نسبت به یادگیری اون ها صرف کنم.

با یکی از دوستای عزیزم مشورت کردم و اون بهم پیشنهاد استفاده از جنگو رو داد. چون معتقد بود در چند سال آینده بازار داغ حتی ایران هم بازار پایتون خواهد بود. از قدیم هم که برای کارهای هکینگ ارادت شخصی به این زبان داشتم و بنابراین این شد که شروع کردم به یادگیری فریم ورک جنگو.

ادامه را بخوانید...