روز معلم

سلام
یادمه دبستان و راهنمایی که بودیم «روز معلم» روز خاصی بود و باید برای معلم‌هامون هدیه می‌گرفتیم. هرچی بزرگ‌تر می‌شدیم این روز برامون کم‌رنگ‌تر می‌شد و نهایتاً توی دانشگاه صرفاً به یه تبریک اکتفا می‌کردیم؟!! اگرچه سر کلاسِ استادی که بیشتر از بقیه واسمون عزیز بود و به نحوی قاطی‌ـه بچه‌ها بود، شیرینی هم می‌گرفتیم و اینجوری نصف کلاس می‌پرید! خوب این‌هم از تاریخچه اما...

Happy teacher's day

اگر شما کلاً استادها رو حساب نمی‌کنید که هیچ... ولی اگر مثل من استادی دارید که همیشه واستون عزیزه و به شاگردیش افتخار می‌کنید الان بهترین موقع برای اینه که یه حرکتی بزنید :)

چند وقت پیش، داشتم نوشته‌های قدیمی رو چک می کردم تا هم تجدید خاطره شه و هم کمی از دنیای صرفاً تکنولوژی فاصله بگیریم؛ تا اینکه به مقاله‌ی مشهور اریک ریموند رسیدم. اونجایی که می گفت:

To follow the path, look to the master, follow the master, walk with the master, see through the master, become the master.

من که در نهایت خوش‌شانسی، استاد خودم رو پیدا کرده‌بودم و اولین استادم، بهترین استادی‌ـه که تا حالا دیدم... می‌گم «خوش‌شانسی» چون بعضی‌ها می‌گن پیدا کردن «استاد خوب» هم خیلی مهمه و هم خیلی دشواره؛ به طوری‌که حتی ارزش داره نصف عمرت رو برای پیدا کردن استاد بذاری و نصف دیگه رو برای شاگردی‌کردن...

توی این چند ساله خیلی چیزها از معلم‌ام یاد گرفتم که البته نمی‌خوام در موردش صحبت کنم؛ اما حرفم اینه قبل از اینکه به هر دلیلی مثل مشغله‌های زندگی، بین شما و استادتون فاصله بیفته و دیگه مثل قدیم نتونید شاگردی کنید، قدرش رو بدونید و از فرصت استفاده کنید.

تنها کاری که من تونستم انجام بدم «look to the master, follow the master» بود... هیچ‌وقت حتی به نزدیکی استاد هم نرسیدم چه برسه به اینکه بخوام ازش جلو بزنم و واسه خودم کسی بشم!!
اما دوستان و شاگردان عزیزم! شما حرف اریک ریموند رو جدی بگیرید و استاد شید. ضمنا برای شروع و به عنوان استاد، می تونید روی من هم حساب باز کنید cheeky دیگه خود دانید wink

پ.ن: جمله‌بندی‌های داغون و بی‌سر و ته این نوشته به دلیل خستگی زیاد است! شما خرده مگیر ؛)